نقد و بررسی اجمالی فرانکنستاین
فرانکنشتاین نام دانشمندی کنجکاو با آمال و آرزوهای بزرگ است که از کودکی به دنبال کشف چیزهای خارقالعاده در دنیای اطرافش میگردد. همین خصوصیت اخلاقی او سبب میشود تا روزی تصمیم بگیرد به وسیلهی تکههای اعضای بدن مردگان و اعمال نیروی فشردهی برق به آنها، موجودی زنده که شبیه به انسان است خلق کند.
موجودی مشابه انسان اما با جثهای بزرگتر و ظاهری ترسناک که ماحصل دهها تکه از مردگان مختلف بوده و رد بخیه حاصل از به هم دوختن تمامی اعضا در کلیه بدن او کاملاً مشهود است. ساخت این موجود تغییری عجیب بر روی زندگی خالقش میگذارد و داستان جایی به اوج خود میرسد که فرانکنشتاین خود نیز نمیتواند هیولای ساختهی دست خود را کنترل کند.
کتاب فرانکنشتاین (Frankeshtein) با تاثیری بسیار زیاد بر روی جامعه زمان خود سبب شد تا بعدها کلمهی فرانکنشتاین به شکل سرواژهای در فرهنگ لغات آورده شود. در این رمان، خالق و مخلوق هر دو ذاتاً یک هیولا هستند. هیولای ساخت دست فرانکنشتاین نخست هیچ اسمی ندارد، اما بعد از چندی با نام همان خالق خود شهرت مییابد. هیولایی نابودگر که حتی خالقش قادر به مهار او نیست.
آثار سینمایی بسیاری بر اساس این کتاب ساخته شدهاند که شهرت بسیاری برایش رقم زدهاند. نخستین فیلم در سال 1910 به وسیلهی سرمایهگذاری شرکت ادیسون تولید شد ولی اولین فیلم مشهوری که برگرفته از این کتاب بود در سال 1931 با بازیگری بوریس کارلوف و کارگردانی جیمز ویل بر روی پرده سینماها رفت.
به عقیدهی عدهی بسیاری رمان فرانکنشتاین به عنوان نخستین نمونه رمان علمی تخیلی باید محسوب شود چرا که برخلاف دیگر آثار گذشته که صرفاً نشانههای فانتزی دارند، قهرمان اصلی این کتاب به شکلی عمدی به دنبال تجربهای ترسناک و خلق فضایی تخیلی میرود. بر همین اساس میتوان گفت این کتاب تاثیری چشمگیر بر روی ادبیات داستانی و فیلمهای ژانر وحشت گذاشته است.